جمعه 25 تیرماه...هیچ فرقی با روزهای دیگر نداشت...خورشید مثل همیشه طلوع کرد..
گنجشک ها سر همان ساعت همیشگی از خواب بیدار شدند...
صدای بوق ماشین ها سر همان ساعت خیابان ها را فرا گرفت...
و فقط جلوی حوزه ی امتحانی کمی شلوغ شده بود...چون ما کنکور داشتیم...به همین سادگی!...
کتابام:)
دقیقا بعد از کنکور کتابامو آوردم و چیدم روی تخت و ازشون عکس گرفتم...با خودم گفتم این عکس نشون می ده که تو امسال تلاش کرده ای یا نه...